بسم الله الرحمن الرحیم......
الهی...بک عرفتک...تو را با تو شناختم و برایت می خوانم....
می خوانم توئی را که هر وقت می خوانمت اجابتم می کنی و چه بسیار لحظه هایی که خواندی مرا و کاهلی کردم...
می ستایم توئی را که تنها کسی هستی که ناله های تمنایم را میشنوی....
می ستایم توئی را که تنها کسی هستی که چشم امیدم به سویش است....
می ستایم توئی را که گرامیم داشتی,به غیرم وانگذاشتی تا خوارم کنند,دوستم داشتی....
می ستایم تو را و صبرت را بر تمام خطاهایم...
الهی....همه ی کائنات به گرد تو می گردند,چشم امیدشان به سوی تو می گرید,"یا رب" "یا رب" گفتنشان,"الغوث" "الغوث" خواندنشان, می دانم که می شنوی....
می دانم که می بینی پریشان خاطریمان را,آشفته حالیمان را....
می دانم که مراقبمان هستی.....
خدایا...می جویم تو را,به درگاهت استغاثه می کنم,به تو پناه می آورم,متوسلت می شوم تا بگویم: لایقش نیستم اما.... ببخش مرا...
لا رب لی غیرک....لا اله الا انت.....وحدک لا شریک لک....
می خوانمت با زبانی لال شده از فرط گناه,با دلی هلاک شده از شدت خطا... با حالی
هراسان....ترسان....مشتاق....امیدوار....
می بینی حالم را؟ زار می زنم از همه ی گناهانم و امید دارم به احسانت....
مرا و نا له هایم را بشنو....کردارم زشت است,عفوی هدیه فرما....
رفتارم ناپسند است,مواخذه مفرما...منت گدار و رحمتی عطا فرما......
رحمتی به وسعت صفت رحمانیت......
یا ارحم الراحمین.......